قدس آنلاین-علاوه بر شلترهایی که برای اسکان موقت بیسرپناهان توسط سازمان بهزیستی ایجاد شده، ۱۸ مددسرا یا همان گرمخانه در مناطق مختلف پایتخت توسط شهرداری دایر شده است، با این حال شماری از کارتن خوابها از همین ظرفیت موجود استفاده نمیکنند و خوابیدن زیر پل ها، پارکها و... را به گرمخانهها ترجیح میدهند!
ماندن در گرمخانه یا دغدغه پول نان!
به محله شوش در منطقه ۱۲ پایتخت میروم، جایی که در هر گوشه آن میتوان معتادان متجاهر را دید.
مرتضی، ۲۵ساله که برای تحصیل از کرمانشاه به تهران آمده، به خاطر دلسوزی بیش از حد به معتادان به دام اعتیاد افتاده و حکایت خیابان خوابیاش هم از سه سال پیش شروع شده است. میگوید، تاکنون ۸-۷ بار از گرمخانه خاوران استفاده کردهام و این مرکز جانم را از سرما نجات داده است، مثلاً همین چند روز پیش هنگام خروج از زندان بارش برف شروع شد. اتوبوس ما هم که بخاری نداشت ۴۸ ساعت در برف گیر کرد. به هرحال وقتی به تهران رسیدیم آن شب تا صبح توی سرما ماندم، اما شب چهارم دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. راه که میرفتم خلط بالا میآوردم. جلوی چشمم را نمیدیدم، بنابراین به میدان شوش رفتم. فقط شانس آوردم که ماشین گشت پیدایم کرد. سوار که شدم دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد، تا اینکه خودم را پیش پزشک گرمخانه خاوران دیدم. دو روز آنجا استراحت کردم. جای خوبی است، حتی اگر به آدم غذای کافی هم ندهند، حداقل جای گرمی برای چند ساعت خواب هست. الان هم هر وقت هوا خیلی سرد باشد به گرمخانه میروم، اما ماندن در گرمخانهها آدم را از نان درآوردن میاندازد. هر کارتن خواب در شبانه روز حداقل ۶۰ هزار تومان هزینه برای مصرف مواد و خورد و خوراکش دارد که باید این رقم را به هر طریق ممکن به دست بیاورد. برای خیلی از کارتن خوابها امکان اینکه از راه درست به پول برسند وجود ندارد، بنابر این شبها بیشتر سرقت یا اخاذی کنند.
چنگیز؛ مرد میانسالی که از ۱۰ سال پیش و با حاد شدن اعتیادش قید خانواده را زده و از شهرستان تالش به تهران آمده است، میگوید: تاکنون فقط یک بار از گرمخانه خاوران استفاده کردهام و از اینکه آن شب از سرما یخ نزدهام واقعاً خوشحالم. مددسرای خاوران جای بدی نیست، اما از لحاظ بهداشتی وضعیت مناسبی ندارد. اما این که چرا در این سرما که حتی سگها هم به دنبال پناهگاهی هستند، برخی معتادان ترجیح میدهند شب و روز خود را در خیابانها سر کنند به خاطر این است که در مددسراها اجازه مصرف مواد ندارند.
سیر نمیشویم
مرد دیگری که در کنار زنی نشسته و کودکی دو ساله را در بغل دارد، میگوید: زیاد به گرمخانه میروم. از لحاظ امکانات خوب است، اما رفتار برخی از پرسنل گرمخانهها خوب نیست. شام، غذای گرم میدهند، اما صبحانهای که میدهند آدم را سیر نمیکند. با یک نان لواش که کسی سیر نمیشود. مشکل دیگر مددسرای خاوران دوری راه است؛ اتوبوس گشت شهرداری تا کارتن خوابها را جمع کرده و به آنجا منتقل کند زمان زیادی طول میکشد. یعنی معمولاً ساعت ۲ صبح میرسد که تا فرد لباسها را تحویل بگیرد و به حمام برود و بخوابد، حداقل یک ساعت میگذرد، بعد هم ۶ صبح بیدارش میکنند و باید بیرون برود.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا از گرمخانههای دیگر استفاده نمیکند؟ میگوید:ما فقط گرمخانه شوش، خاوران و اتابک را میشناسیم. اگر در مناطق دیگر هم گرمخانه دایر است پس چرا همه را به خاوران میبرند؟ البته ظاهراً وضع خاوران از بقیه بهتر است، مثلاً مددسرای اتابک با ظرفیتی حدود ۶۰۰ نفر فقط دو تا دستشویی دارد!
تیغهای دولبه!
برای آنکه از حال و روز گرمخانههای پایتخت بیشتر بدانیم باید به سراغ مسئولان شهری برویم.
مدیرکل بهزیستی استان تهران به قدس میگوید: واقعیت این است که کارتن خوابی برای معتادان به حالت یک تفریح درآمده است، حتی این موضوع برای برخی از آنان یک افتخار محسوب میشود. چون در بیرون آزادیها و امکانات مورد نظرشان وجود دارد، اما در گرمخانهها و شلترها قانون خاصی حاکم است که به مذاق کارتن خوابها خوش نمیآید. در واقع این گونه افراد بیشتر برای اینکه احساس بیقید و شرطی بکنند به کارتن خوابی روی آوردهاند.
وی در خصوص برخی مشکلات گرمخانهها و شلترها مانند انتقال دیرهنگام معتادان به این مراکز و ترخیص زودهنگام آنان یا کمبود سرویسهای بهداشتی میگوید: این مراکز مانند تیغ دو لبه هستند و اگر امکاناتی که ارائه میشود در حد عالی باشد، آن وقت این موضوع خود یک عامل تهدید خواهد شد، چون در این صورت استفاده کنندگان از این مراکز روز به روز افزایش مییابند. مثلاً اگر امروز ۸۰۰۰ نفر از گرمخانهها و شلترها استفاده میکنند، فردا به ۲۰ هزار نفر میرسد. در واقع مددسراها و شلترها برای اسکان موقت افراد درمانده و بی خانمان است، ضمن اینکه این مراکز به هرحال از زیر پل خوابی و... بهتر هستند.
خودشان می روند!
رضا قدیمی؛ مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران نیز می گوید: ما برای اینکه کارتن خوابها بیشتر از مراکز یاد شده استفاده کنند هیچ گونه سختگیری نمیکنیم، حتی افراد بی سرپناه بازدید بدنی هم نمیشوند؛ در حالی که میدانیم بعضی از آنها با خود مواد مخدر دارند.
وی می افزاید:ما نباید شرایطی ایجاد کنیم تا هر معتادی که از خانوادهاش قهر کرد از شهرستان به تهران بیاید و بگوید شهرداری یک جای گرم و نرمی برای آنان دارد.
قدیمی در خصوص محدودیت زمان برای پذیرش معتادان هم میگوید: برای پذیرش این افراد محدودیتی نداریم، ضمن اینکه صبحها هم کسی آنان را بیرون نمیکند، بلکه خودشان میروند تا جایی برای مصرف مواد پیدا کنند، چون مددسراها مکانی عمومی است و امکان مصرف برای آنان وجود ندارد. پس خودشان تمایل چندانی به استفاده از این مراکز ندارند، چون هم مصرف کنندهاند و هم اینکه شبها اموال مسروقه را در بعضی از مناطق شهر به فروش میرسانند.
وی می گوید : معتادانی که مصرف کننده حاد مواد مخدر هستند نمیتوانند ۱۲ ساعت بدون مواد سر کنند، بنابر این تا آخر شب صبر میکنند و آن زمان از ترس جانشان و اینکه یخ نزنند، سوار خودرو میشوند تا به گرمخانه انتقال پیدا کنند.
کم کاری مسئولان
در این که بعضی از کارتن خواب ها به خاطر دلایل یاد شده تمایل چندانی برای استفاده از پناهگاه ها و گرمخانه ها ندارند حرفی نیست اما این همه عوامل نیست. در واقع در این بی تمایلی، کم کاری دستگاه های مسئول بویژه سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی آسیب دیدگان اجتماعی نیز نقش داشته است.
این نکته ای است که دکتر مطصطفی اقلیما؛ پدر مدکاری اجتماعی ایران در گفت و گو با ما به آن اشاره می کند و می گوید: ایجاد مراکز اقامتی موقت و اضطراری وظیفه شهرداری ها نیست چون این این نهاد فاقد امکانات تخصصی برای این منظور است اما چون سازمان بهزیستی به دلیل کمبود منابع مالی و امکانات به صورت مناسب به این موضوع ورود نکرده است شهرداری ها وارد شده اند.
اقلیما با اشاره به این که سازمان بهزستی چیزی به نام پناهگاه موقت برای افراد بی سرپناه ندارد، تصریح می کند: پناهگاه های موجود متعلق به سازمان بهزیستی نیستند بلکه مربوط به بخش خصوصی هستند اما این سازمان با ارائه کمک هایی به بخش خصوصی، شلترها را به نام خود قلمداد می کند. ضمن این که همین ها نیز فاقد استانداردهای لازم هستند به گونه ای که آدم خجالت می کشد اسمش را خوابگاه بگذارد. حتی بعضی از آن ها بوی گند می دهند طوری که کارتن خواب ها هم چندان حاضر به استفاده از این مراکز نمی شوند.
اقلیما با ابراز تاسف از این که سازمان بهزیستی در ایران در حد اسم باقی مانده است، می افزاید: این سازمان برای ارائه خدمات مناسب به آسیب دیدگان اجتماعی نیاز به بودجه و امکانات کافی دارد لذا به هر طریق ممکن باید آنرا از لحاظ مالی و امکانات تقویت کرد.
نظر شما